نوش نیش

ساخت وبلاگ
یکی از نویسندگان روسی این داستان را به من فرستاد ،تا آن را از زبان روسی به زبان پارسی برگرداندم، داستان جالب است در باره یک سرباز روسی و یک مسلمان مجاهد. هر دو در درگیری میان شوروی ها و مجاهدین زخمی می شوند، در زیر آوار پنهان می مانند، قطعات شأن از آن ها دور می شوند ، ایشان را مفقود الاثر اعلان می کنند._____________________________________________________________چاهدختران صنف دقیقا از همه بیشتر او را خوش داشتند،جوان خوش تیپ بود ، با صورت ویژه و ظریف ،موی های مجعد، ابروان ضخیم با انحنای فتان و چشمان آبی- آبی،آرام ،متین و کاملا بی کبر.با هیچ یک از دختران دوستی نداشت و ملاقات نمی کرد.دختران چنین فکر میکردند:«ایا این جوان زیبا روی بمن توجه می کند؟»زنگ آخر مکتب به صدا درآمد. امتحانات فراغت به پایان رسید،اینجاست که سرنوشت، زنده گی بلوغت را با همه زیبایی ها و کشفیاتش به جوانی که زنده گی را دوست دارد،هدیه می کند.او چقدر آرزو داشت که هوای مسکو را با سینه فراخ بصورت عمیق تنفس کند ، از جوانی و عشق پدر و مادر لذت ببرد…او ورزشکار خوب و با آینده بود.هنگامیکه تمرینات و مسابقات ادامه داشت،او حتا نتوانست اسناد خود را به دانشگاه ارایه کند، به کار استخدام شد و به تمرینات خود ادامه داد.پس از شش ماه مادرش با چشمان اشک آلود ورقه جلب و احضار را در دستش دور داده ،گفت:«پسرکم، از همه مهمتر تو باید به خانه برگردی».چون در این وقت در افغانستان جنگ جریان داشت… خدمت کردن یا نکردن قابل پرسش نبود.ادای صادقانه دین رویای است که توسط پدر و کتاب های که در باره قهرمانان،سرگردانی ها و کشفیات با ترس و اندیشه خوانده است،در او پرورش یافته بود. در آینده او باید متکای محکم برای پسر و همسر …خود باشد.چنین می خوا نوش نیش ...ادامه مطلب
ما را در سایت نوش نیش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : qadirburrano بازدید : 12 تاريخ : يکشنبه 19 فروردين 1403 ساعت: 20:00

از کویر دشت های قراقرم تا شط گنگا (رود مقدس) وقصر مرمرین تاج محلاوکه رانده شده وطنش بود ویا نمی خواست با برادران ترک ومغل اش وارد معرکه شود به زودی توانست با فتح کابل ، پیشاور، دره خیبر، سازش با پشتونهای یوسفزی ، دلزاک، عیسی خیل ، جمرود،کورکنات دوهزار ساله تاریخ وکاکیانی(کاکرامروزه) با دوستی با حاکمان پنجاب به کمک پشتونهای این مناطق کمر ابراهیم لودی را بشکند وبه خاندان لودیها پایان بدهد وامپراطوری بزرگ را در نیم قاره هند سروسامان دهد.که بیش از سی صد سال تا فتنه انگلیس ها حکومت کردند وهند را به معراج تمدن رساندند. هندوها به خوبی میدانستند که تمدن هندی سابقه بلندی دارد اما بابر بالاتر از یک تمدن به آنها خدمت میکند.بعد ازینکه به شاهنشاه مغل مشهور شد ودر نیم قاره هند سلطنت میراند وبالای بیش 150 دین آن نیم قاره منحیث یک مسلمان فرمان روائی میکرد هم شاعر بود ،هم یک زبانشناس قوی ،هم سیاست مدار مدبر هم یک جنگجوی به تمام معنی .هم یک نویسنده وگذارشگر زمان خویش، اویگانه فردی بود که فارسی را در نیم قاره هند منحیث زبان رسمی مراوداتی ومکتوباتی وارد کرد وبه راجپوتهای آن زمان نشان داد که جهان ترک مردانی چو بابر دارند که هم حکومت داری می فهمند ، هم سیاست میدانند وهم مدارا وتسامح.بابر با نوشتن بابرنامه (توزوک بابری)، که حالا به بیش از 50 زبان زنده دنیا ترجمه وتکثیر شده ، رساله عروض وایجاد خط بابری در میان اندیشمندان ترک وجهان جایگاه بلندی دارد.دریغا شناخت بابر ومخصوصا آنانیکه سریا ل جودا واکبر نواده بابر را تماشا میکنند وبه شگفتی هایکه مردم با دیدن هند از شکاریهای وی در هند ذوق زده میشوند .... به ترکان هموطنش در آسیای میانه مارا وا میدارد تا درباره بابر واکاوی های انجام دهیم تا بابر را خوب تر ب نوش نیش ...ادامه مطلب
ما را در سایت نوش نیش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : qadirburrano بازدید : 17 تاريخ : يکشنبه 13 اسفند 1402 ساعت: 15:57

دین یا مذهب Religion طیف وسیعی از سیستم های اجتماعی-فرهنگی است ، از جمله رفتارها و شیوه های تعیین شده ، اخلاق ، باورها ، جهان بینی ها ، متون ، مکان های مقدس ، پیشگویی ها ، اخلاق یا سازمان ها ، که به طور کلی بشریت را به عناصر ماوراء طبیعی ، متعالی و معنوی مرتبط می کند—اگرچه هیچ اجماع علمی در مورد آنچه دقیقا یک دین را تشکیل می دهد وجود ندارد.مذهب حنفی چگونه به وجود آمد؟با بعثت پیامبر بزرگ اسلام، رسالت ونبوت ختم گردید.اداره حکومت اسلامی توسط اصحاب کرام(رض)، تابعین وتبع تابعین ادامه یافت. سوالات، چالش های که در دین پیدا میشد تو سط خود رسول اکرم (ص)، یارانش وبعد به اساس قران وسنت واجتهاد وقیاس واجماع حل وفصل میشد.با گسترش حکومت سلسله اختلافات، نظریات وسلیقه ها سبب به وجود آمدن مذاهب فقهی شددر سال 17 کوفه بدست سعد بن وقاص بدستور امیر المومنین عمر(رض) منحیث اولین هسته اسلام در خارج از مرزهای حجاز باپیشینه یک تاریخ درخشان تمدن بین النهرینی فتح گردید. کوفه شهر نظامی اعلان شد وتعدادی از صحابه هم به اونجا انتقال یافتند و تدریس فقه وغلوم دینی وتغسیر واحادیث هم شروغ شد وبه نام دار الهجره منسوب شد درست تا زمان حضرت عثمان آموزش قران توسط عبدالله بن مسعود رهبری میشدکوفه در زمان حضرت علی (ک) منحیث پایتخت جهان اسلام یاد شد. حضرت علی در مورد ابن مسعود چنین میگفت:رحم الله ابن ام عبد قلا ملا هذالقریه علی ....بعد از عبدالله بن مسعود شاگردانی زیادی از دانشگاه او فارغ شدند که از جمله یکی هم علقمه بن قیس نخعی متوفی 62 بود وحتی عبدالله بن مسعود در باره علقمه میگفت: ( من چیزی نمیدانم مگر اینکه آن را علقمه میداند)بعد از علقمه شاگردش ابراهیم نخعی متوفی 95( کسیکه ابوسعید خدری وعایشه صدیقه *رض*را دریافته ا نوش نیش ...ادامه مطلب
ما را در سایت نوش نیش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : qadirburrano بازدید : 21 تاريخ : پنجشنبه 19 بهمن 1402 ساعت: 13:26

چنان بر خود گوارا ساز نوش ونیش دوران را      که گر تیغ از گلویت بگذرد آب است بنداری                                          (بیدل)من الحاج پوهنمل داکترعبدالقدیربران هستم.منحیث داکتر، سیاستمدار، منتقدمیخواهم نوای مظلومیت فرهنگ پامال شده بدخشان زمین وصدای محرومیت ترکان افغانستان از طریق سابت خود به اذهان جهانیان برسانم نوش نیش ...ادامه مطلب
ما را در سایت نوش نیش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : qadirburrano بازدید : 26 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1402 ساعت: 13:01

به بهانه سالگشت زادروز بندهتهدید، تحقیر وتجربه از شش دهه زندگی:من آدمی مرتجع ویا به قول مردم بی طالع بودم . در خانواده فقیر ومزدور در مردم به دنیا آمده بودم ونگرش مردم نسبت به من بسیار خوب نبود . در کودکی در طوی ها راهم نمی دادند وهمیشه چوب کنترولر طوی ومحفل به فرق سرم میخورد وحتی در یکی از محافل در ولایت چوکی زیر پایم را به یک کارمند ملل متحد دادند که ارزش به نظر خودم 15 روپیه را نداشت ویا اینکه نسبت به اولادهای یک معلم ویا ارباب ویا دکاندار در مجالس کمتر اشتراک میکردم وپول هم نداشتم مانند فرزندان دیگران از بازاز (ککه خوری) میکردم. کمتر مردم حاضر میشد با من غذا بخورد..... حتی در هنگام بره چرانی وگوسفند چرانی چوانهای دیگر تمام جنجال هارا بالای من میانداختند وازهمین خاطر چند بار لت وکوب هم شده ام ودیگر چوپانها یا فرار میکردند ویا هم بای شان واسطه میشددر بعضی موارد هم خود نا خواسته یک بای ویا ادم با رسوخ را بد میدیدم چونکه در کودکی بسیار بی قدری شانرا حس کرده بودم بعضی وقت ها با غرور بودم ودر برابر بسیاری ها دلیل داشتم ومقاومت هم میکردم یعنی ما جرا جو بودم مثلا در صنف هفتم مکتب سال( 1354)با منصور هاشمی کاندید پارلمان واستاد دانشگاه وعضو حزب دموکراتیک خلق سخت وجدی بحث نمودم که او از معلمین من خواست تا دیگر مرا به مدرسه نه گذارند درس خوانی برومبه خاطر شما خوبان چند مورد را تاریخ وار ذکر میکنم ممکن زیاد باشدزمستان 1356:من طالب مدرسه در قریه شهران خاش بودم وعقاید نسفی میخواندم وکتاب شرح قصیده آمالی ملا علی قاری را هم ترجمه میکردم وکتاب ابوالمنتهی وفقه اکبر امام اعظم را درس میدادم . توسط دوتن از خویشاوندانم ........و.......... به جرم چرا خلقی وستمی هار ابسیار میکوبی لت ولگد جانانه خ نوش نیش ...ادامه مطلب
ما را در سایت نوش نیش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : qadirburrano بازدید : 5 تاريخ : جمعه 8 دی 1402 ساعت: 14:44

آنچه که در حافظه تاریخ داریم وتوسط تاریخ نگاران ، باستان شناسان هم تائید شده تا قرن حاضر شکل جغرافیای امروز افغانستان جذر ومد های داشته واینگونه حکومت ها درآن ویا در بخش هایش حکمرانی مینمودند:سلسله آریائی ها(5000-529قبل از میلاد)هخامنشیان(529-320ق از میلاد)حکومات یونان وباختری(329 قبل از میلاد- قرن اول میلادی)سلسله موریائی ها(321-184قبل از میلاد).کوشانیان ( قرن اول میلادی -230 م)یفتلیان(450-568م)شیران بامیان420- 950)ساسانیان(230-651)مسلمانان عرب(643-661)خلفای بنی امیه وبنی عباس(661-820)طاهریان(820-873)صفاریان(867-904)سامانیان(892-999)غزنویان967-1201)سلجوقیان(1200-1148)غوریان(1148-1214)خوارزمشاهیان(1069-1225)چنگیزیان(1211-1358)آل کرت(1332-1370)تیموریان(1369-1514)شیبانیان واستراخانیان(1500-1595)صفویان(1501-1732)بابریان(1504-1707)هوتکیان(1709-1736)ابدالیان هرات(1716-1731)نادرشاه افشار(1735-1747)ابدالیان(1747-1842)محمد زائی ها(1842-1974)فقط 184 سال است که در بخش از خراسان بزرگ در منطقه آسیای میانه کشوری به نام «افغانستان» در محوریت کابلستان قدیم ، بخشی از باختر وخراسان تاریخی شکل گرفته است .که حدود اربعه آن مخصوصا حدود شرقی وجنوب شرقی وجنوبی هنوز در مناقشه است.سده‌ 1400 خورشیدی به پایان خود رسیده وآخرین نفس ها خودرا میکشد، برای افغانستان پر ماجرا بود. در این سده، افغانستان رویدادهای بزرگی چون رژیم‌های خشن و بنیادگرا، سلطنت‌های استبدادی، جمهوری‌های خودخوانده و خودکامه، سوسیالیسم وابسته و نظام‌های شبیه‌دموکراتیک،حتی امارتی را تجربه کرد و از سر گذراند ودر حال گذراندن است.. هنوز افغانستان در مسیر درست قرار نگرفته است و هر لحظه بیم فروپاشی دوباره می‌رود. افغانستان در این سده، زیاد نوش نیش ...ادامه مطلب
ما را در سایت نوش نیش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : qadirburrano بازدید : 183 تاريخ : پنجشنبه 7 مهر 1401 ساعت: 18:17

علومعلوم شرعیعلوم غیر شرعیعلوم شرعیتفسیرجلالینابن مسعودمدارک انوارالتنزیل الخازن الکشافالاتقانروح البیانروح المعان الکبیرعزیزی حسینی جواهر التفاسیرابن کثیریعقوب چرخیبحرالمحیطمشکوهصحیح البخاریصحیح المسلمترمذینسائیموطابلوغ المراماشعه المعاتابو داودمنیه المصلینورالایضاحقدوریکنزالدقایقمختصر الوقایهشرح الوقایههدایه اولهدایه ثانیفتاوی عالمگیریدرالمختارردالمختارفتح القدیربحرالراحیق جامع الرموزاصول شاشیجامینور النوارعقایدفقه اکبرعقایدعلوم غیر شرعیادبیات(زبان یا لغت ،اشتقاق صرف نحو معانی بیان بدیع عروض قافیه عروض شعر نثر کنایه محاضرات تاریخ...)صرف بهائیزنجانیمراح الرواح میه عاملشافیه نحو میر هدایه النحوکافیهشرح جامیریاضی(تصوف هندسه هیئت نجوم تعلیم وتربیه حساب موسیقی سیاست اخلاق تدبیر منزل...)موسیقی نظر به غیاث الغات: ابتدای موسیقی از فخرالدین رازی از حکیم فیثاغورث شاگرد حضرت سلیمان ونزد بعضی از حضرت داود که ققنس نام مرغیست از آواز او حکما استخراج علم موسیقی کرده اند. عمر این مرغ هزار سال تخمین زده اند جفت ندارد وتوالد وتناسل او بعد از مرگش وقتیکه شوزانده شود ازان بیضه به وجود میاید وبالاخره به ققنس تبدیل میشود.عقلی (منطق جدل فقه اصول دین علم الهیات طبعی طب فلسفه میقات کیمیا ...)جوهر (عقل نفس جسم هیولا صوره...)جمادات معدنیات نباتات حیوانات اشجارعرضعلم السیاسه المدنیهکریما پند نامهگلستانبوستاناخلاق جلالیخلق المسلمحافظ بیدلمحمود نامهعلم المیراثسراجیهجامع الفرایض نوش نیش ...ادامه مطلب
ما را در سایت نوش نیش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : qadirburrano بازدید : 106 تاريخ : پنجشنبه 7 مهر 1401 ساعت: 18:17

نامرد ترین اندیوالجاوید ملا خیر محمد توسط قادر مجددی معرفی شد. من مسدانستم که اینها کلاه بردار های هستند که مردم را بازی میدهند واز نیت پاک وصاف آدمان استفاده میکند. او گاهی قصه میکرد که از فلان مغازه بایسکیل دزدیده واز مغازه دیگر به طرز ماهرانه عینک هارا در زیر آستین کرده بود واتهام های گوناگون به دختران وخواهرانیکه در اروپا وغرب زندگی میکنند وارد می نمود . اما من اورا میشناختم به گپ هایش اهمیت نمیدادم. حتی قصه دختر تاجکی را به 150 دالر نکاح وبعد به قرغیزستان ایلاکرده بود. چندین بار مریض شد مفت تداوی نمودم وچندین بار مهمان نمودم. مصارف بی حد.من خوب میدانم او در جاسوسی روسیه هم کار میکند واز همین خاطر پچیوتنی گراجدانین چلین روسیه را گرفته است او از المان وهالند ودنمارک ممکن پاسپورت داشته باشد ودر روسیه واوکراین اولاد نا مشروع دارد.او میخواست که در زمان حاکمیت داکتر عبدالله یگان پست کلیدی بگیرد که اشرف غنی موقع نداد که عبدالله رئیس جمهور شود.دریک مورد او دخترم را به دانشگاه باشقیر معرفی نمود وازانجا دعوت نامه برایمان اماده ساخت ویولدوز توسط این دعوت نامه به انجا رفتاوبه تیرماه سال 1398 از نزدم 500 دالر گرفت که رشوه داده است. اما نیت وهدف شوم داشت در دو مورد او به چشم بد به یولدوز دوخته بود که از ناچاری او استفاده نموده به حریم اش تجاوز نماید ومورد دوم لاجورد هایش را انتقال دهد که فقط یک بیک حق داشتند که با خود ببردامروز خبر شدم که از نزد دخترم 400 دالر گرفته وگفته که من به قرضم گرفتم اینقدر پول مصرف نمودم در حالیکه تکت طیاره شان مفت بود. گرچه یافث بیابش کرده ویولدوز هم گفته که معامله تو با پدرم است تو از دهن محصل نانش را میگیری ....لعنت به همو تو رفیق که در روز مبادا کار نیا نوش نیش ...ادامه مطلب
ما را در سایت نوش نیش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : qadirburrano بازدید : 121 تاريخ : پنجشنبه 7 مهر 1401 ساعت: 18:17

 دختر نازمبخشش میخواهم وضعیت خوب ندارم زیرا قلب افسرده من نمی خواهد تورا به حالت بی پولی وبی سرنوشتی بینم حالا که تو هوس رفتن نموده ای برو یگانه دختر خدمتگارم تو بودی من از دست تو نان میخوردم وتو مرا یاد میکردی من بخشش میخواهم که نتوانستم برایت پول تهیه کنم زیرا بانک نمیدهد وپولیکه داشتم ممکن بسته شود ومسدود گردد . همیشه بد طالع ترین ادمان دنیا بوده ام . باور کن تا اخر من در بانک پول نگذاشته بودم اما در دوماه اخیر سقوط حکومت خدائی کاکای جبار پولم را داد ومن ناگذیر در بانک گذاشتم از دست اپه بدبخت ات. شاید درینکار از احمق ترین مردمان جهان باشم.مقصد هر قدر کوشش کردم نیافتم طالع بد من پول از من گریزان است وهمیشه به بهانه های مختلف از دستم میرود. من خواهش دارم که حالا بدنام شده ای با خارج رفتنت . یگانه ارزوی من اینست که آبروی مرا بخری . من دشمن زیاد دارم از تاغه هایت گرفته تاتمام خویش قوم اگر یک کلمه بد اخلاقی ، تجاوز ویا معامله پنهانی با مردان دیگر کنی جزای ترا من میبینم وهر گز نمی بخشمت . آرایش نه کن ساده زندگی کن بی پول زندگی وبی آبرو مباش همیشه پول هایت را پنهان کن یعنی ذخیره برگشت ویا فرار را داشته باشی. از همین لحظه که جیبت پول دارد فکر کن که هیچ پول نداری . حتی به کمیساریهای پناهندگان بگو که پول هایم خلاص شده بی کس وکو هستم ووطن هم رفته نمی توانم واز وطن کمک هم خواسته نمی توانم.. باید 500 دالر تا لحظه ایکه میمیری با خود داشته باش دیگر من به دردت نخواهم خورد وممکن وطن هم خراب شود ما همه کشته . در صورتیکه در میدان میمانی یا خودر ا به پولیس تسلیم کن ویا اینکه یگان دختر افغان که انهم پاک باشد ارتباط بگیر وکمک بخواه ویا از یافث به مجرد رفتنت تلاش به درس خوانی نه کن خودرا به نوش نیش ...ادامه مطلب
ما را در سایت نوش نیش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : qadirburrano بازدید : 142 تاريخ : يکشنبه 1 اسفند 1400 ساعت: 12:05

....ازین برزخ لایبغیانبه تمام رهبران جهان به شمول  داسلامی امارت مشرانو ته!پیش از نوشتن این نامه صدبار به خود لعنت فرستادم :کهü      « تو در کشوریکه  داکتر قدیر را نمی پذیرد تو زندگی میکنی وخدمت میکنی»ü      «حتی به دیگران میگفتم  که مردم با چه آدمانی(دزد، قاتل، بیسواد...) توافق وتعامل میکند اینها خو شیر آدم خورده اند تعدادشان مدرسه وتعلیم دیده اند وحتی خطابه بزرگان را شنیده ودر جامعه اسلامی وانسانی پرورش یافته اند»ü      به دیگران میگفتم اینها جزمردم افغانستان اند دیدگاه خوده دارند . امروز اصلاح نه شده اند فردا میشوند»ü      حتی ماهها پیش از سقوط رژیم بد شگون غنی وعبدالله میگفتم ومینوشتم:برای ازبین بردن  حکومت دوسره وچند سره وجزایری  قدرت  یکی از پیشنهاداتم ظهور چنگیز وتیمور را پیشنهاد میکردم»خواننده عزیز شاید بگوئی چرا اینقدر کوفت ات  کرده. درین شرایط ترور واختناق چرا خوده به دسته می کشی!به اصطلاح دیگران کله ات بوی قورمه میدهد.؟خی گوش کن:قضا راامروز  معاش ماه سنبله ومیزا ن ما در میوند بانک ، بانکی که دوروز قبل خبر مسدود شدن اش در رسانه ها درز کرد ه بود، حواله شد. من ومانند من هزاران نفر هم نوبت گرفتیم ومنتظر ماندم وخودرا برتر وبهتر از همکارانم نه شماریده  نوبت را مراعات میکردم وبدون مشکل به داخل هم راه یافتم. نسبت کاری ضروری تا رسیدن نوبت به بیرون رفتم تا نوبت من فرا رسدکه مریض عاجل بود وباید همکاری اش میکردم.دوباره میخواستم داخل میوند بانک شوم این بی زبان ها (افراد امارت اسلامی)مرا نگذاشتند  برایشان گفتم من داکتر قدیر هستم ، نوش نیش ...ادامه مطلب
ما را در سایت نوش نیش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : qadirburrano بازدید : 121 تاريخ : يکشنبه 1 اسفند 1400 ساعت: 12:05